یک قصه کامل / رسوایی ساخته مسعود ده‌نمکی

 

 رسوایی مسعود ده نمکی

مسعود ده‌نمکی با سری پر فروش اخراجی‌ها شناخته می‌شود، فیلمسازی که به دلیل نوع صحبت‌هایش و مدعی بودن در فیلمسازی محبوب منتقدان نیست، اما عامه فیلم‌هایش را دوست داشته‌اند و فروش هر قسمت گواه این مطلب است. شخص ده‌نمکی نیز پس از این‌که منتقدان مقابلش جبهه گرفتند مخاطب همین فیلم‌هایش را مردم خواند و معیار فیلم خوب را فروش بالا.

 

 به شخصه از سری اخراجی‌ها، قسمت اول را فیلم متوسطی می‌دانم و دو قسمت بعدی را نزول کامل در فیلمنامه. به مثابه یک تحلیل‌گر هم با شخص فیلمساز و نوع گویشش کاری ندارم و خود اثر مد نظرم است. رسوایی آخرین ساخته ده‌نمکی یک بازگشت خوب در قصه‌گویی برای این فیلمساز است و می‌خواهم پا را فراتر از آن نهم و بگویم تا به حال فیلم‌هایی که در برج میلاد دیده‌ام چنین قصه‌ای نداشته‌اند. فیلمنامه رسوایی با وجود ضعف‌هایش جزء بهترین‌های جشنواره سی و یکم است و با این‌که هم‌چنان فیلم‌های مهمی هستند که مشاهده نکردم امکان کاندید شدنش وجود دارد.

در رسوایی یا این‌که نقشی بر اساس شخصیت و فردیت‌های او تعریف می‌شود یا این‌که تیپ‌ها به جا انتخاب شده‌اند. هیچ ایرادی ندارد که شخصیت در حد تیپ باقی بماند. تیپ‌ها در پندار مخاطب آشنا هستند و مخاطب در کارکرد درستشان آن را می‌پذیرد. ده‌نمکی خیلی خوب می‌تواند قهرمان بسازد؛ چنان‌چه در اخراجیها 1 مجید سوزوکی قهرمان او بود. شخصیتی که کاملا تعریف می‌شود و داستان بر برجسته‌سازی او پیش می‌رود و در رسوایی نیز همین طور است. روحانی (اکبر عبدی) قهرمانی است که ابتدا برای مخاطب شخصیتش آشنا نیست. دختر بدنام (الناز شاکردوست) از دست مأموران فرار می‌کند، چون قهرمان پوشالی محله -حاجی (محمدرضا شریفی‌نیا) می‌خواهد او را رسوا کند و در خانه روحانی پناه می‌گیرد. در ابتدا تعلیقی نیز به وجود می‌آید که این روحانی عابد نیز اسیر نیرنگ‌های شیطانی دختر بدنام شود؛ اما روحانی، عابد می‌ماند. دختر بدنام در خانه روحانی می‌ماند و در همین مدت اقامت با شخصیت روحانی بیشتر آشنا می‌شویم. روحانی شبانه به کمک نیازمندان می‌رود و دختر بدنام به او ظن می‌برد و سعی می‌کند رسوایش کند. در یک سیر و سلوک دختر بدنام با شخصیت حقیقی روحانی آشنا می‌شود و خود به مرید او بدل می‌گردد. حاجی که از این امر بسیار عصبی شده است سعی بر رسوایی روحانی محل دارد کمی هم موفق می‌شود، اما بالاخره حقانیت روحانی مشخص می‌شود.

فیلم ده‌نمکی در قصه همه چیز دارد. شخصیت‌های خیر و شرش کاملا مشخص هستند. کش‌مکش بین همین خیر و شر در یک روایت کلاسیک و سرراست داستان را پیش می‌برد. بزرگ‌ترین مشکل قصه سادگی و تکراری بودنش است. داستان مشخصه‌های ویژه‌ای ندارد که فیلمنامه را بدل به یکی از بهترین‌ها کند، ولی آن چیزی که مشخص است با یک قصه کامل -در سینمای بی‌قصه ایران- روبه‌رو هستیم.

اما ضعف اصلی رسوایی در کارگردانی است. بازیگران هیچ چیز ویژه‌ای ندارند. شریفی‌نیا سال‌هاست که چنین نقشی را بازی می‌کند و شاکردوست هم مانند دیگر فیلم‌های عامه‌پسندی که بازی می‌کند نتوانسته نقش خوبی را ماندگار کند، می‌ماند اکبر عبدی که همه انتظار بیشتری از او داشتند و نوع گویش مناسبی برای این نقش ندارد وگرنه نوع متانتش در نقش خوب به چشم می‌آید. از دیگر نکاتی که در مورد رسوایی می‌توان گفت نوع فیلمبرداری است که بیجهت طوری انتخاب شده که بیشتر مخاطب را به یاد فیلم‌های تلویزیونی به خصوص فیلم‌های سیروس مقدم می‌اندازد تا این‌که یک فیلمبرداری درخور چنین قصه‌ای. زمانی که دختر بدنام می‌خواهد دست به یک حرکت انتحاری بزند تا از روحانی دفاع کند ضعف کارگردانی مشخص می‌شود دختری که بسیار ترسیده یکباره بیرون می‌پرد، هم‌زمان هیچ سنگی زده نمی‌شود و همه پای منبر دختر بدنام می‌نشینند و تغییر می‌کنند. از این دست موارد در فیلم وجود دارد که ضربه بزرگی به فیلم زده است.

 

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری