نقد فیلم عزیز آمریکایی American Honey ساخته آندره‌آ آرنولد / هیپی‌های مطرود آندره‌آ آرنولد

 

 

فضاهای فراخ آمریكا به ندرت حسی كلاستروفوبیك‌تر از آنچه در «عزیز آمریکایی» می‌بینیم داشته‌اند، یك فیلم جاده‌ای كه بیشتر داستان‌اش در یك ون سفید جعبه مانند می‌گذرد و با نسبت استاندارد آكادمی ساخته شده است. 


«عزیز آمریکایی» داستان زنی جوان است كه در جست و جوی راهی برای فرار، در نهایت خود را در جاده‌ی مشهور به سوی هیچ‌كجا می‌یابد. فیلم حسی درخور و استرس‌زا در نطق جاه طلبانه و به طور مثبت تجربی آندره‌آ آرنولد دارد. فیلمی كه در طی 56 روز در ایالت‌های مختلف آمریكا فیلمبرداری شده است. «عزیز آمریکایی» نوعی بُعد شبه‌ مستند خاص دارد و در طول فیلم، اكشن به نظر –فیلمبرداری شده به غیرعرفی‌ترین شكل ممكن- پروسه ساخت بالبداهه آن را از هر مكان به مكان دیگر نشان می‌دهد. داستان اقتباسی از مقاله سال 2007 نیویورك تایمز نوشته ایان اربینا است، اما برخلاف آن یادداشت آرنولد به كاراكترهای دیگر داستان چندان توجه‌ای نشان نمی‌دهد. در عوض فیلم او بر استار بسیار تاكید دارد، با بازی كشف درخشان این كارگردان، ساشا لین-که اولین بار در تنگ ماهی دیده بودیم‌‌اش- در نقش دختری چشم و گوش باز اما معصوم كه از همه امكانات زندگی در جاده و در کنار یک گره هیپی مجله فروش، استقبال می‌كند اما به اندازه كافی تیز و باشوق و حرارت است كه در میان جمعیت برجسته شود.

 


اما در هر صورت شاید چیزی ساده‌ لوحانه درباره این فیلم وجود داشته باشد، همچنین شكلی از جسارت و صداقت در فیلمی که تلاش داشته کاملاً در چارچوب‌های ژنریک جای بگیرد. گاهی اوقات زندگی مثل یك خانه كه بخواهید سه طبقه‌اش را روی هم بگذارید ساخته نمی‌شود. بیشتر به یك رودخانه شباهت دارد كه به پیش می‌رود و به نظر من این جریان رو به جلو چیزی است كه آرنولد سعی داشته است در فیلم به تصویرش بكشد. اما در کناب همه‌ی این‌ها نواقص فیلم هم واضح هستند: فیلم بیش از اندازه طولانی است، و چند جا در دیالوگ نویسی دچار نقص و بداهه پردازی شده است. شیا لابوف نیز به نظر من در کل نمایش بسیار اغراق آمیزی در فیلم دارد. گو اینکه آرنولد می بایستی بیش از حد معمول او را به عنوان یک بازیگر عاصی کنترل می کرد.

 

 

با این حال به نظر می رسد که آرنولد فیلمی ساخته است که به سهولت متعلق به سینمایی صاحب سبك است و تصویر و حال و هوایش چیزی است كه با مخاطب باقی می ماند. فیلمی جاده‌ای كه بدون تاكید ویژه‌ای، گاس ون سنت را یادآوری می‌كند، بخصوص «فیل» و «پارانوید پارك» او را.

 

 

در هر صورت و در تضاد با واقعیت غمزده كاراكترها، فیلمبرداری رابی رایان غرق در نور و رنگ طلایی است. قاب مربعی او تمركز را بر چهره كاراكترها در وسط مناظر بیكران قرار می‌دهد و نوعی طعم مختص اینستاگرام به زندگی شخصیت‌های اصلی نوجوان آن می‌بخشد. از لحاظ پیرنگ درواقع اتفاق خاصی در مدت زمان طولانی فیلم نمی‌افتد. اما تفاوتی میان پیرنگ و درام وجود دارد، و درام چیزی است كه در رفتار جسورانه استار دیده می‌شود. دار و دسته آرنولد شاید شبیه به هیپی‌های مطرود به نظر برسند، اما آن‌ها بچه‌های ماجراجویی هستند، و درك‌شان از خوشی، باوجود دنیایی خصمانه، ایستادگی‌ناپذیر است.

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: بهروز صادقی