مطالبه آواز خواندن بانوان و تجربة اپرای فارسی

اپرای اشک ها و لبخندها

 

دولت تدبیر و امید با آمدنش موجی از نشاط را به جامعة ما آورده است؛ گرچه هنوز در خیلی از بخشها تغییراتی صورت نگرفته است. این را از این بابت می­گویم که حس می­کنم بیشترین توجه دولت بر مسئلة هسته­ای و برون­رفت از تحریم­های کمرشکن است –که البته بی­راه هم نیست- و هنوز تمرکز بر تغییر در لایه­های زیرین و ارائه برنامه به خصوص در جزئیات دیده نشده است. برای مثال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به شخصه با آن زیاد سر و کار دارم، ادارات هم­چنان پا در هوا هستند و مدیرکل­ها نمی­دانند کِی و چه زمانی عذر آن­ها را می­خواهند و به همین دلیل هیچ تصمیم کلانی گرفته نمی­شود.

 

شاید چندی پیش هیچ­کدام از ما به ذهنمان نیز خطور نمی­کرد چنین وقایعی در کشورمان رخ دهد؛ از تماس تلفنی رئیس جمهور ایالات متحده با حجت الاسلام روحانی گرفته تا داشتن صفحه فیس بوک و توئیتر در سطح وزیران و معاون اول رئیس جمهور. این را نیز اضافه کنید که دکتر ظریف عید یهودیان را به عبری تبریک گویند و همین تیتر یک تارنمای یاهو شود. این مسائل در همین چند ماهه چنان در حال شگل­گیری هستند که مورد بحث­های جدی و جوک­های مختلف قرار گرفته­اند. چنین مسائلی سبب شده هر شخصی انتظارات و مطالباتی –سوای منطقی یا غیرمنطقی بودنشان- داشته باشد که جز جوزدگی تغییر شرایط نام دیگری را روی آن نمیتوان گذاشت. چند شب پیش در تالار وحدت چهاردهمین جشن خانة موسیقی برگزار میشد که سخنگوی آن داریوش پیرنیاکان از معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آقای مرادخانی مطالبه­ای داشتند: "خوانندگی زنان را آزاد کنید"

 

چنان­چه اخبار مختلف در روزنامه­ها و خبرگزاری­ها –از هر جناح-  را در چند روز اخیر دنبال کرده باشید، قطع به یقین با واکنش­های تند برخی از اصحاب رسانه با این مطالبه روبه­رو شده­اید که گزک خوبی نیز دست مخالفان دولت تدبیر و امید داده است. هدف از نوشتن این سرمقاله بیشتر نگاه به این مطالبه از سوی شخصی است که نه نگاهی سیاسی می­خواهد داشته باشد و نه داوری در مورد بجا یا نابجا بودن مطالبه. هنگامی­که این خبر را شنیدم و سپس متن کامل گفته­های آقای پیرنیاکان را در چند خبرگزاری دنبال کردم با تعجب به دنبال این پرسش بودم که آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟! زمانی این مطالبه از سوی آقای پیرنیاکان مطرح می­شود که ایشان در نطق خود دو مسئله را نیز مورد انتقاد قرار می­دهند: 1- حرام بودن موسیقی 2- عدم نمایش آلات موسیقی در صدا و سیما.

 

در مورد اول باید گفت که موسیقی از نظر مراجع تقلید حرام نیست و اگر نگاهی به استفتائات انداخته شود، متوجه خواهید شد که متفق القول موسیقی مراسم­های لهو و لعب را حرام دانسته­اند و عیار از خود بی­خود شدن در مواجهه با موسیقی به خود مقلد سپارده می­شود. با چنین پاسخی متوجه خواهیم شد آقای پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانة موسیقی انتقاد کاملا نابجایی را انجام داده است و مهم­ترین مسئله را که می­توانست مطرح کند، آموزش موسیقی است. قطع به یقین بحث دخالت در حکم شرعی نیست و مسئله روشن شدن این احکام برای مقلدین است. در صورتی که اغلب مراجع موسیقی را حرام نمی­دانند، چگونه آموزش آن حرام است. پاسخ اغلب مراجع تقلید در حوزه موسیقی را می­توانید در اینجا مشاهده نمایید. شاید بهتر باشد خانة موسیقی –که مانند هر نهاد دیگری مهم­ترین مسئله­اش آموزش و تربیت استعدادها باید باشد- چنین مسئله­ای را مطرح کند که چگونه هنرستان­های موسیقی می­توانند به فعالیت شرعی ادامه دهند؟

 

با وجود بحث فوق به سراغ دومین انتقاد ایشان برویم. نمایش آلات موسیقی در صدا و سیما. صدا و سیما ثابت کرده است که با وجود تعویض دولت در رویکردهای خود تفاوت بسیار ناچیزی قائل شده است و مطالبه از آن نزدیک به محال است در صورتی که در آن سو چیزهایی که در جامعه وجود دارد با تصاویری که از صدا و سیما پخش می­شوند تفاوت بسیاری دارد. این انتقادها در نوشته­های اغلب منتقدان و کارشناسان وجود دارد و صدا و سیما در پاسخ اغلب آن­ها به این نکته اشاره داشت که ما با جامعه ایران طرف هستیم و نه تهران. پاسخ صدا و سیما آن­قدر هم بی­راه نبود، اما در سال­های اخیر فاصله فرهنگی و اجتماعی پایتخت با دیگر شهرها اندک شده است که صدا و سیما باید آن را در نظر بگیرد. با این تفاسیر مخاطب تهرانی کم­تر برای صدا و سیما مهم شمارده می­شود، همان­طور که ضعیف­ترین شبکه شاید شبکه تهران باشد.

 

در تفاوت لایه­های زیرین جامعه با لایه­ی اصلی جامعه می­خواهم به اولین اجرای اُپرا در ایران پس از انقلاب اسلامی اشاره کنم. همان­قدر که حرف پیرنیاکان سبب تعجب ما شد اجرای اپرا در کشورمان نیز دور از ذهن می­رسید. برای اولین بار آنسامبل اپرای تهران به سرپرستی هادی قضات در ایران در شهریورماه اپرای جانی اسکیکی را به زبان ایتالیایی اجرا کرد. تجربة اولی که در حد معقولی انجام شد و جای تشکر از هادی قضات و اغلب کسانی دارد که اجرای آن را مهیا کردند؛ اما دومین اجرای این گروه به نام اشک­ها و لبخندها یک شوک بزرگ بود. اجرای اپرا به زبان فارسی که نقش اصلی آن را یک زن ایفا می­کند. اجرایی که هنوز نیز برای ما تازگی دارد و برای مقایسه و نقد آن باید در انتظار اجراهای دیگر باشیم یا این­که اپرای فارسی را پیش از انقلاب تجربه کرده باشیم و بتوانیم آن را مورد نقد قرار دهیم. با وجود این دو اپرا هم­چنان برخی دوستان -که خود از نزدیک تجربة تماشای این دو اجرا را نداشته­اند- برایشان هضم اجرای اپرا در ایران قابل باور نیست. با تماشای اجرای اشک­ها و لبخندها از تعجبم در مورد مطالبه رفع منع خواندن بانوان کاسته شد!

 

مهم­ترین هدف این نوشته این بود که وقایع مختلفی با مجوز و حتی بدون مجوز در گوشه و کنار کشور در حال رخ دادن هستند که متأسفانه –گویا- متولیان امر نیز از آن­ها بی­اطلاع هستند. در اصل خواننده زن بر روی صحنه تالار وحدت اجرای زنده برای همه در این اپرا دارد ولی هیچ منعی نیز ندارد و تنها به آن گونه عنوان نمی­شود. از اشخاصی که در رأس مدیریت قرار می­گیرند سیاست بیشتری انتظار می­رود تا پیرامون خود را مشاهده کنند. اتفاقات یکی پس از دیگری رقم می­خورند، نام­شان شاید آن­طور که ما می­خواهیم نیست. در صدا و سیما آلات موسیقی دیده نمی­شود ولی این آلات وجود دارند. موسیقی زیرزمینی طرفدار دارد و حتی خوانندگان این گروه­ها رستوران تأسیس می­کنند. ای کاش مدیران بتوانند با یک رایزنی با دفتر مراجع و کارشناسان مختلف فرهنگی از ناهنجاری­ها جلوگیری کنند و هر چیزی در جای خود قرار گیرد.

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری