اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

گفت‌وگو با داردن‌ها و ماریون کوتیار به بهانه «دو روز و یک شب»

 

برادران داردن


•    لطفا راجع به شرایطی توضیح دهید که به ساخت فیلم دو روز و یک شب منجر شد؟
لوک داردن: ما سال‌ها به ساخت فیلمی فکر می‌کردیم که در آن فردی در یک مجموعه بر طبق رأی همکارانش -مانند رييس‌شان- ناکارآمد به نظر برسد، چون آن‌ها فکر می‌کنند این فرد کارایی لازم را نداشته است و او را بابت از دست رفتن مزاياي‌شان مسئول مي‌دانند. «دو روز و یک شب»، وقتی شکل گرفت که ما تصادفاً با ساندرا و مانو مواجه شدیم. زوجی که در مواجهه با فلاکت و بدبختیشان با هم متحد می‌شوند.
ژان پی‌یر داردن: آن‌چه برای ما اهمیت داشت این مسئله بود که فرد –ضعیف پنداشته شده- کنار گذاشته می‌شود؛ چون عملکرد رضایت‌بخشی ندارد. فیلم شخصیت ناکارآمدی که از خلال جدل‌های زناشویی قدرت و جسارت می‌یابد را تحسین می‌کند. همکاران ساندرا در ازاي دريافت پاداش، رای به کاهش تعداد کارمندان و مازاد بودن او داده‌‌‌اند.



•    آیا با داستان‌هایی مشابه در زندگی واقعی مواجه شده‌اید؟
ژان پی‌یر: بله. بیش از یک مرتبه، حتی اگر کاملاً مشابه نبوده باشد. آن‌چه شما در محتوای کلی فیلم مشاهده می‌کنید شامل وسواس فکری در مورد عملکرد و رقابت خشن بین کارکنان در محیط کار، در بلژیک یا هر جای دیگری است. مانو، ساندرا را تشویق می‌کند طی کلاس‌های آخر هفته با همکارانش ملاقاتی داشته باشد تا از آنان بخواهد در رأی‌شان بازنگری کرده و در نتیجه او بتواند به کارش بازگردد. نقش وی (مانو) مهم و تعیین‌کننده است.ژان پی‌یر: مانو تا حدودی  به سان رهبران اتحادیه‌ها می‌ماند و ساندرا یک مربی است. او تلاش می‌کند وی را متقاعد کند که هنوز امیدی هست و او قادر است همکارانش را متقاعد کند ذهنیت‌شان را تغییر دهند.
لوک: ساندار نباید مانند یک قربانی ظاهر ‌شود که همکارانش را به دلیل رأیی که علیه او داده‌اند، محکوم ‌می‌کند. این جدالی میان دختری درمانده و عده‌ای حرامزاده نیست.



•    آیا هیچ یک از شخصیت‌ها را قضاوت نمی‌کنید؟
لوک: کارکنان در دو روز و یک شب، درگیر رقابتی بی‌رحم هستند. در این فیلم تقابل شخصیت‌های مثبت و منفی به چشم نمی‌خورد. ما در هیچ موردی علاقمند به داشتن چنین دیدگاهی نسبت به دنیا نیستیم.
ژان پی‌یر: فیلم یک دادگاهِ محاکمه نیست. تمام همکاران ساندرا دلایل خوبی برای پاسخ‌های مثبت یا منفی خود به او دارند. یک چیز را می‌توان با قطعیت گفت و آن این پاداش منفعت چشم‌گیری برای هیچ یک از آن‌ها دربرندارد. تمامی این افراد برای مواردی از قبیل پرداخت اجاره‌‌بها و قبوض خود به این پول نیاز دارند. ساندار این موضوع را خیلی خوب درک می‌کند چراکه خودش با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند.

•    ساندارا، همسرش و فرزندان‌شان، خانواده‌ای صمیمی و متحد هستند و این چیزی است که همیشه در فیلم‌هایتان به چشم نمی‌خورد!
لوک داردن: ساندرا جسارتش را از رابطه‌ با شوهرش کسب می‌کند. مانو همسرش را عمیقاً دوست دارد، علیه افسردگی ساندرا می‌جنگد و به وی کمک می‌کند تا جلوی ترسش را بگیرد. در ابتدای فیلم، می‌بینیم که بیش از آن که ساندرا خودش را باور داشته باشد،  مانو او را قبول دارد.
ژان پی‌یر: حتی فرزندان‌شان نیز درگیر ماجرا می‌شوند. آن‌ها به والدین‌شان کمک می‌کنند تا محل زندگی همکاران مادرشان را پیدا کنند.

•    این همکاران هرگز قصد اعتصاب و جدال  با تصمیم رییس‌شان را نداشته و ندارند؟
ژان پی‌یر: ما کارخانه‌ای کوچک را انتخاب کردیم تا با تعداد معدودی از کارگران، اجتماعی را تشکیل دهیم. اگر فیلم داستانی درباره‌ی نبرد علیه دشمنی معین بود، قضیه کاملاً متفاوت می‌شد.... با این وجود، فقدان واکنش جمعی و مبارزه علیه اصول ناپیدای پشت صحنه‌ی رای‌دهی، بیانگر فقدان انسجام و همبستگی در جامعه‌ی معاصر است.

•    چقدر طول کشید تا فیلمنامه را به اتمام برسانید؟
ژان پی‌یر: ما راجع به این موضوع در حدود ده سال صحبت کردیم. برای آماده شدن وقت زیادی داشتیم.  
لوک: خود فیلمنامه خیلی طول نکشید. ما از اکتبر 2012 آغاز به کار کرده و در مارس 2013 آن را به اتمام رساندیم. همان گونه که نام فیلم نشان می‌دهد، ما به دنبال روایتی بودیم که در یک بازه‌ی زمانی خیلی کوتاه شرح داده شود.
ژان پی‌یر: فوریت و اضطراری که این چارچوب زمانی دیکته می‌کند، باید در ریتم فیلم بازتاب پیدا کرده باشد.



•    پس از سِسیل دو فرانس در پسری با یک دوچرخه، شما از ماریون کوتیار در دو روز و یک شب به عنوان بازیگر استفاده کرده‌اید.
لوک: ما ماریون را زمانی که همکار تهیه‌کننده‌ی فیلم زنگار و استخوان ژاک اودیار بودیم، ملاقات کردیم. بخش‌هایی از آن فیلم در بلژیک فیلم‌برداری می‌شد. ما اتفاقی او را دیدیم، وقتی از یک آسانسور خارج می‌شد و فرزندش را در آغوش داشت. او فورا نظر موافق ما را جلب کرد. دوباره به سمت لی‌یژ رانندگی کردیم و مدام در مورد او صحبت کردیم: درباره‌ی چهره‌اش، نوع نگاهش و ...
ژان پی‌یر داردن: به کار گرفتن چنین بازیگر زن مشهوری چالش دیگری برای ما بود. ماریون قادر بود به فیزیک و چهره‌ی تازه‌ای در این فیلم دست یابد.
لوک: او هرگز نمی‌خواست کارش را مانند یک بازیگر نشان دهد. کار او را در این اثر به هیچ عنوان نمی‌توان یک اجرا یا نمایش قلمداد کرد. ما در فضای اعتماد متقابل با یکدیگر کار کردیم که در آن توانستیم همه چیز را امتحان کنیم.



•    در مورد نقش مانو شما به فابریزیو رونگیون رجوع کردید، کسی که در تعدادی از کارهای شما حاضر بوده است.
ژان پی‌یر: بله. در فیلم رُزتا، بچه، سکوت لورنا و پسری با یک دوچرخه. ما از ابتدای کار در مورد نقش مانو، به او فکر می‌کردیم. بسیار خوب بود که دوباره با او کار کردیم.
لوک: در این فیلم، نقش مانو تعیین کننده و حیاتی است. انگار که داستان، داستان مانو نیز هست. فابریزیو، موفق شد به این مرد، نیروی زندگی و اشتیاق لازم برای حمایت از ساندرا را ببخشد.


•    شما از بازیگر مورد علاقه‌ی خود یعنی اولیویر گورمه نیز استفاده کردید.
لوک: در طول فیلم چیزهای زیادی در مورد شخصیت او می‌شنویم، بدون این‌که حتی لحظه‌ای او را ببینیم و بعد ناگهان در نقطه‌ای از فیلم، هم‌چون گراز وحشیِ جنگل آردن در مقابل چشمان‌تان ظاهر می‌شود.



•    شما با بازیگران چگونه کار کردید؟
ژان پی‌یر: ما یک ماه تمرین داشتیم و پیش از آن من و لوک به مدت دو ماه مشغول فیلم‌برداری سر صحنه بودیم و با دوربین خودمان فیلم می‌گرفتیم.
لوک: مرحله‌ی تمرین پیش از فیلم‌برداری اهمیت بسیاری دارد برای این که بتوان به ریتم صحیح فیلم دست یافته و فضایی آکنده از اعتماد بین بازیگران به وجود آورد تا آن‌ها جرأت ریسک‌ کردن در ساده‌ترین امور را پیدا کنند.
ژان پی‌یر: ما  به ترتیب زمان وقوع پلان‌ها، فیلم‌برداری می‌کردیم. این مسئله برای ما و بازیگران اهمیت بسیاری دارد. سفر ساندرا به همان میزان که فیزیکی است، ذهنی هم هست بنابراین برای ماریون، فابریزیو  و دیگر بازیگران ضروری بود تا فیلم‌برداری بر اساس ترتیب زمانی رویدادها باشد.


 

گفت‌وگویی با ماریون کوتیار

دو روز و یک شب - ماریون کوتیار


•    چگونه برادران داردن را ملاقات کردید؟
ماریون کوتیار: هنگامی که بر سر پروژه‌ی  زنگار و استخوان ژاک اودیار بودیم ملاقات کوتاهی در بلژیک داشتیم. یک دیدار خیلی کوتاه، بین دو آسانسور. کمی دستپاچه شده بودم چراکه همیشه آن‌ها را تحسین می‌کردم... چند ماه پس از اکران زنگار و استخوان مدیر برنامه‌هایم با من تماس گرفت و گفت که برادران داردن قصد دارند نقشی را در فیلم‌شان به شما پیشنهاد دهند. نمی‌توانستم باور کنم. فکر می‌کردم همکاری با آن‌ها هیچ‌گاه برایم محقق نشود.

•    چرا؟
ماریون کوتیار: می‌دانستم که کار در آمریکا می‌تواند زمینه‌ی همکاری با برخی فیلم‌سازان را برایم فراهم کند. اما برادران داردن؟ حتی تصورش را هم نمی‌کردم. آن‌ها معمولاً با هنرپیشگانی مثل من کار نمی‌کنند. سِسیل دو فرانس در فیلم پسری با یک دوچرخه با آن‌ها همکاری کرد؛ ولی او یک بلژیکی است و حضور وی در گروه آن‌ها در مقایسه با حضور من حیرت کم‌تری را برمی‌انگیزد. بنابراین تماس آن‌ها مرا غافلگیر و در عین حال خوشحال کرد.



•    سینمای آن‌ها را چگونه تعریف می‌کنید؟
ماریون کوتیار: هر یک از فیلم‌های آن‌ها، واقعیات جامعه را از نزدیک به تصویر می‌کشد؛ در حالی که آن‌دو معمولاً ریسک‌های سینمایی جدیدی را می‌پذیرند. آن‌ها بسیار اصول‌گرایانه فیلم می‌سازند، اما با این وجود هرگونه دسته‌بندی را به چالش می‌کشند. سینمای آن‌ها یک سینمای جهانی است.



•    هنگامی که به شما نقش ساندرا را پیشنهاد کردند، اولین واکنش شما چه بود؟
ماریون کوتیار: در طول اولین ملاقات‌مان، ذهنم مانند کودکان سرشار از ایده‌ بود. بسیار تلاش می‌کردم خودم را کنترل کنم ولی در حال فوران بودم. بنابراین گفتم: "خیلی خوشحالم که قرار است با شما کار کنم، من حتی می‌توانم پشتک هم بزنم". قبل از این که سراغ کارهای جدی‌تر برویم، باید به آن‌ها می‌گفتم که چه احساسی دارم.



•    آن‌ها چگونه فیلم دو روز و یک شب را به شما معرفی کردند؟
ماریون کوتیار: آن‌ها کمی راجع به موضوع فیلم با من صحبت کردند اما با خواندن فیلم‌نامه بود که ساندرا را کشف کردم. متوجه شدم که این شخصیت یک قهرمان متعلق به دنیای واقعی است و اجرای این نقش تا چه اندازه می‌تواند برایم چالش برانگیز باشد: فردی که تک تک همکاران‌اش را ملاقات و تلاش می‌کند تا آن‌ها را برای بازنگری در رأی‌شان متقاعد کند. این وجه تکرار به این معنا بود که من می‌بایست در مورد جزییات و تنوع‌ها، تلاش بسیاری می‌کردم.  



•    ساندرا را چگونه تعریف ‌می‌کنید؟
ماریون کوتیار: او یک زن معمولی است، کارگری که به اجبار بهای هر چیز را می‌داند. او درک می‌کند که چرا تعدادی از همکاران‌ش ترجیح می‌دهند هزار یورو پاداش را به دست بیاورند تا این که برای حفظ شغل او به نفعش رای بدهند. هیچ‌کس نمی‌داند که در موقعیت آنان خود او چه می‌کرد و فیلم نیز کسی را قضاوت نمی‌کند. این چیزی است که فیلم را قدرت‌مند می‌سازد.
او از افسردگی رنج می‌‌برد... حتی در صحنه‌ای می‌گوید: «من هیچی نیستم». احساس ناکارآمدی در عمق وجودش لانه کرده است، مانند تمام کسانی که نمی‌دانند چگونه با کارشان و یا فقدان آن مواجه شوند. چندین ماه قبل از شروع فیلم‌برداری، من از خواندن مقالات و گزارش‌هایی در مورد خودکشی‌های مرتبط با اشتغال به شدت شوکه شده بودم. افرادی که می‌خواستند با خودکشی به تحمل این احساس خود‌بیهوده‌انگاری پایان دهند. فیلم برگرفته از چنین حوادثی است، حوادثی که به شدت مرا تکان داد.



•    برادران داردن چگونه کار می‌کنند؟
ماریون کوتیار: یک ماه تمرین کردیم، ی:77/ دوره‌ی بسیار حساس، که تماماً به کار بر روی لوکیشن‌ها، انرژی شخصیت‌ها و ریتم صحنه‌ها اختصاص داشت. با فیلمی مواجه هستیم که در عین بنیادین بودن، پیچیده است، این ویژگی به دلیل علاقه‌ی آن‌ها به استفاده از نماهای بلند، بیش‌تر نمایان می‌شود. باید لهجه فرانسوی‌ام را کنار می‌گذاشتم و همین مرا از رسیدن به یک لهجه‌ی بلژیکی ساختگی می‌ترساند.، چیزی که می‌توانست یک اشتباه فاحش باشد. تمرین‌ها این امکان را برایم فراهم کرد که خود را با تمام وجوه یک بلژیکی وفق دهم.
این فیلم با دقت تمام از بزرگ‌نمایی زشتی‌های زندگی اجتناب می‌کند. در مورد برادران داردن، مقصود باید همیشه در سایه‌ قرار گیرد و این برای من خوشایند بود. حتی هنگامی که نقش‌ام معطوف به "اجرا" بود، همواره می‌کوشیدم بازی خود را پنهان کنم تا مخاطب بتواند با نقش و احساسات‌اش همراه شود. وقتی شما این شیوه‌ی کار کردن را دوست داشته باشید، هیچ خواسته‌ای بالاتر از همکاری با برادران داردن وجود نخواهد داشت.



•    آن‌ها (برادران داردن) چگونه بازیگران را هدایت می‌کنند؟
ماریون کوتیار: بابت تمام آن‌چه طی تمرین یاد گرفته‌ام تشکر می کنم و باید بگویم ژان پیر و لوک داردن، می‌توانند طی فیلم‌برداری بر کار تمام بازیگران تمرکز کنند. آن‌ها هرکاری را به شیوه‌ی منحصربه‌فردی از شما درخواست می‌کنند. جزییات آن‌قدر برایشان اهمیت دارد که هر کار را بارها انجام می‌دهند. این بهای جدیت و اصول کار آن‌هاست. پیش می‌آمد که برای یک صحنه بارها و بارها از من چیزی را درخواست کنند و من نیز انجامش می‌دادم. هیچ‌گاه اذیت نشدم. من هرگز پیش از این، تجربه‌ی این‌گونه کارگردانی شدن را نداشتم.

•    شما و فابریزیو یک زوج باورپذیر ساختید.
ماریون کوتیار: ما طی تمرین خیلی روی این مورد کار کرده بودیم. قبل از چنین فیلم‌هایی، شما باید قبل از شروع فیلم‌برداری با یکدیگر ملاقات داشته باشید. تمرینات به ما کمک کرد که به هم عادت کنیم. فابریزیو سابقه‌ی زیادی در زمینه‌ی همکاری با برداران داردن دارد. او در اکثر فیلم‌های قبلی آنان حضور داشته است. گویی فابریزیو به دنیای داردن‌ها تعلق دارد چراکه قابلیت‌های هم‌سطح آنان در او به چشم می‌خورد. من بسیار خوش‌شانس بودم که در فیلمی به کارگردانی داردن‌ها و کنار او کار کردم.



•    نقش ساندار با نقش‌های پیشین شما در آمریکا متفاوت بود.
ماریون کوتیار: چنین تنوعی رویای همیشگی‌ام بوده است، رفتن از یک نقش دیگری. از این‌که می‌توانستم این‌گونه از دنیایی به دنیای دیگر بروم، بسیار احساس موفقیت می‌کردم. با این کار توانستم رویای دورانی که یک بازیگر جوان بودم را محقق کنم: کشف ژانرها و قلمروهای گوناگون در کنار فیلم‌سازان واقعی.



•    آیا دو روز و یک شب به عنوان یک فیلم منحصر‌به فرد در کارنامه‌ی کاری شما ثبت خواهد شد؟
ماریون کوتیار: بله. البته. من قبلاً نیز چنین تجارب فوق‌العاده‌ای داشته‌ام ولی این مورد عمیق‌ترین و قوی‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود. من هرگز چنین تجربه‌ای از کار با یک کارگردان نداشتم. ببخشید دو کارگردان! ما از اولین تا آخرین روز فیلم‌برداری همراه یکدیگر بودیم. هنگام فیلم‌برداری آخرین صحنه احساس ناراحتی بسیاری می‌کردم چون می‌دانستم پایان این همکاری فرا رسیده است.



•    آیا دوست دارید باز هم با داردن‌ها کار کنید؟
ماریون کوتیار: هر زمانی که آن‌ها بخواهند! حتی دیگر نیازی نیست فیلم‌نامه را نشانم بدهند. درجا قبول خواهم کرد. واقعاً دلم می‌خواهد برای آن‌ها به جرمی رنوار یا اولیویر گورمه دیگری تبدیل شوم. شما بار دیگر در جشنواره‌ی کن حضور خواهید یافت، یک سال پس از فیلم مهاجرت جیمز گری و دو سال بعد از تجربه‌ی زنگار و استخوان ژاک اودیار. بالا رفتن از فرش قرمز با برادران داردن که سینمای خود را در کن به نمایش خواهند گذاشت، بسیار جذاب خواهد بود. آن‌ها من را به این تجربه‌ی ماجراجویانه‌ی سینمایی و انسانی رهسپار کردند و هیچ چیز نمی‌تواند مرا به اندازه همراهی آنان در این جشنواره خوشحال کند.

 

 

 

درباره نویسنده :
دکتر آرش حسن‌پور
نام نویسنده: دکتر آرش حسن‌پور

سمت در آکادمی هنر: دبیر جامعه‌شناسی و هنر

 

 

  • سوابق تحصیلی:

دکتری جامعه‌شناسی

 

  • زمینه پژوهش:

جامعه‌شناسی هنر، جامعه‌شناسی فیلم، مطالعات بصری


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما