پرچمداری مجموعهداران در بازار هنر معاصر
- توضیحات
- نوشته شده توسط تحریریه آکادمی هنر
- دسته: گزارش
- منتشر شده در 1401-04-08 12:04
مقاله حاضر برگرفته از مقدمه کتاب «بازارهای بینالمللی هنر معاصر: راهنمای مجموعهداران و سرمایهگذاران» به قلم جیمز گودوین است.
کودک از همان سالهای اولیه زندگیاش، اعمال غریزی یک مجموعهدار را از خود بروز میدهد. از موضع الاهیاتی نیز نوح نخستین مجموعهدار کتاب مقدس است، او از نخستین کسانی بود که مجموعه عظیم و کاملی از گونههای جانوری مختلف را در کشتی خود گرد آورد. همچنین در ادوار مختلف تاریخی آثار هنری با اهداف تبلیغی، کسب اعتبار، روشنگری فکری و لذتجویی صرف گردآوری شدهاند.
سودای مجموعهداری از میل خودخواهانه انسان به تملک اشیاء، تمایل همنوعدوستانه برای گردآوری چیزها به سود عموم و نوعی تمایل بدوی برای سلب مالکیت چیزهای پر زرقوبرق و تجملی از دیگران نشئت میگیرد. ذوق گردآوری چیزها برای یک مجموعهدار مصمم در حکم نوعی بازی پُرشور است. فردِ مجموعهدار در این بازی به استعداد یک شکارچی، هوش یک کارآگاه، بیطرفی یک مورخ و حیلهگری ذاتی یک دلال اسب نیاز دارد. مجموعهداری حامل تضادی دائمی بین آنچه که چشم میبیند و آنچه مطالعه میکند، میان شمِّ غریزی و پژوهش علمی است. مجموعهدارها ممکن است از فکر اینکه فلان شئ از کف آنها رفته است، متحمل رنج روحی شوند و برای حفظ آن چیز و گریز از این حس، خود را در مخمصه مالی بیاندازند. در قرن هجدهم، کاترین کبیر روسیه درباره مجموعهاش گفته است: «عشق به یک چیز منحصر بهفرد به پای حسادتهای متمادی نمیرسد.» علیالقاعده، هرچه کنجکاوی فرد بیشتر باشد، مجموعهدار بهتری است. بهترین مجموعهداران درک روشنی از علل گرایش به انواع خاصی از آثار دارند و میتوانند این افکار را به شکل واضح بیان کنند. این یک قاعده کلی است که هر چه معیارهای مجموعه مشخصتر باشد، اعتبار مجموعهدار هم بیشتر خواهد بود.
افراد، مجموعهدار به دنیا نمیآیند، بلکه با پیروی از قوانین بنیادی ساخته میشوند، یا به عبارت بهتر خودشان را میسازند. گاهی اوقات موضوع یک مجموعه حول طیفی از هنرمندان متمرکز است که به یک مکتب تعلق دارند. مجموعههایی از این دست با عنوان «مجموعه عمودی» شناخته میشوند. در مقابل، «مجموعه افقی» در پی دستیابی به طیف وسیعی از آثار هنری بدون تمرکز بر هنرمند، مدیوم یا موضوع خاصی است.
برای ثروتمندترینِ مجموعهدارها، پدید آوردن یک مجموعه از خلق ثروت و وجهه اجتماعی جداییناپذیر است. افراد ثروتمند، به موازات سهام و اوراق قرضه، جمعآوری میکنند تا علاوه بر جایگاه اقتصادی، جایگاه فرهنگیشان را هم تثبیت کنند. گفته میشود که پول سلیقه میسازد؛ با این حال زیادهروی ستارههای پاپ ممکن است همیشه به آن چیزی ختم نشود که مثلاً متصدی یک گالری لندن آن را سلیقه خوب میداند! ژان پل گتی، مجموعهدار میلیاردر معتقد بود که مردم قرن بیستم به انسانهای بافرهنگ و متمدن تبدیل نمیشوند، مگر با آموختن قدرشناسی و عشق به هنر. با این حال، چنین سطحی ازایدهآلگرایی هم مانع از آن نمیشد تا گتی دست رد به سینه نقاشیهایی نزند که بهای هر اینچ مربع آنها زیاده از حد به نظر میرسید.
مجموعهداران تأثیر ماندگاری بر نحوه نمایش و درک هنر و حتی مسیر تولیدات هنری داشتهاند. راه یافتن آثار به یک مجموعه معروف به آنها هاله خاصی میبخشد. بسیاری از موزههایی که در قرن نوزدهم، بهویژه در دهه ۱۸۷۰ در آمریکا تأسیس شدند، با کمک مجموعههای خصوصی و عمدتاً در راستای منافع عموم ساخته شدند. از آن زمان، موزهها هویت ملی را ترویج کردهاند و نمادی از توانمندی فرهنگی یک ملت بودهاند.
امروزه، تأثیر مجموعهداران در بازار هنر معاصر، فراگیرتر از هر مقطع تاریخی دیگر است. هنر معاصر از یک موضوع کاملاً تخصصی و محصور در جامعه کوچک نخبگان، وارد بدنه اصلی فرهنگی شده است. عطش مصرف معاصر را میتوان محصول اجتنابناپذیر این عصر پرسرعت، نوآور و تجارتزده دانست. این مجموعهداران بهجای آنکه خودشان را در هنر گذشته محصور کنند، به حمایت از هنرمندان زنده رادیکال (که به اعتقاد آنها، روح زمانه را بیان میکنند) میپردازند و اینگونه موقعیت اجتماعی خود را تضمین میکنند. در نتیجه، جهان گسترده امروز هنر معاصر، نسبت به هر زمان دیگری، فرصتهای بیشتری را برای مجموعهدارانی که گرایشات و توان اقتصادی مختلفی دارند، فراهم میکند.