نقد فیلم نقد فیلم جانوران شبگرد Nocturnal Animals ساخته تام فورد / نئو نوآر ناکامِ سال
- توضیحات
- نوشته شده توسط گلن کلی (راجر ایبرت)
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1395-11-14 15:52
زمانی كه یك طراح مد به فیلمسازی رو میآورد(تام فورد پیشتر به عنوان یک طراح مد حرفه ای فعالیت می کرد، او هم اکنون صاحب برند لاکچری تام فورد است)، ظاهرا كمترین چیزی كه باید از او انتظار داشت حفظ ظاهری شایسته است. تام فورد نیز همین را ثابت كرده، این مرد بدون شك یك آرتیست است؛ دست برقضا شبیه به كاراكتر اصلی فیلم دومش.
پس از یک افتتاحیهی فراموشنشدنی که در آن سوزان مارو (امی آدامز) گالریدار، نگاهی اجمالی به آنچه که باید به عنوان هنر نمایشی مطرح شود میاندازد، روایتِ داستان ما را در قلب یک ازدواج باکلاس غوطهور میسازد. رابطهی سوزان با همسر فعلیش، هاتن (آرمی هَمر) رو به زوال است و این در حالی است که دست تقدیر دوباره او و همسر سابقش ادوارد (جک جیلنهال) را به نحوی باهم مرتبط میسازد. سرانجام پس از تلاشهای نافرجام، ادوارد منبع الهامی برای پایان رمانش مییابد. ادوارد میخواهد سوزان رمان نوشتهی او را به نام «جانوران شبگرد» قبل از انتشار رسمی آن مطالعه کند؛ رُمانی که به خود او هم تقدیم کرده.
کتابی که در طی فیلم معرفی میشود، تونی هیستینگز (جیلنهال) را به همراه همسرش لورا (آیلا فیشر) و دختر نوجوانشان ایندیا (الی بامبر) در حال سفر در جادههای وسیع تگزاس نشان میدهد [این ها همه البته در ذهن سوزان خواننده ی کتاب است. او در حین خواندن رمان همسر سابقاش ناخودآگاه او را در قالب کاراکتر اصلی رمانش قرار می دهد]. سپس این خانواده درگیر خشونت جادهای و یک تعقیب و گریز موشوگربهای میشوند که به همین دلیل اتومبیل تونی در کنار جاده با یک لاستیک نامناسب متوقف میشود. سه جوان بیستواندی ساله که هیچ نشانی از ترحم و وجدان در وجودشان یافت نمیشود، این خانواده را آزار میدهند و با متلک و اذیت شروع کرده تا اعمال پلیدشان را به تدریج اجرا کنند.
در خلال مدت زمان دوساعتهی فیلم، «جانوران شبگرد» مکررا به داستان خیالی کتاب بازمیگردد چون جنبهی بحرانی به خطِ پایان رسیدن ادوارد را بررسی میکند. برای توضیح شرح حال قهرمانان داستان در زمان حاضر، فیلم به گذشته باز میگردد که شامل کَند و کاو صحنههای ازدواج سوزان و ادوارد است. از روزهای اولیهی سرخوشانهی هر دو تا خیانت سوزان که به پایان این رابطه منجر میشود. «جانوران شبگرد» به نحوی حکم معالجهی ادوارد را دارد که سوزان پس از خواندن آن به ارتباط دوبارهی خودشان امیدوار میشود.
اولین بخش کتاب در فیلم «جانوران شبگرد» دلخراش است. ناراحتکننده همچون سکانسهای قابل تعمیم سایر فیلمهای وحشتناک و هیجانانگیز دیگر. روش سه ضدقهرمان فیلم که نقش آنان را «آرون تیلور-جانسون»، «کارل گلازمن» و «روبرت آرامایو» ایفا میکنند، آزاری تدریجی و بیرحمانه نسبت به قربانیانشان است که همین باعث بالارفتن میزان تنش حادثه شده. با این حال، شیوهی روایت اتفاقات در رُمان ادوارد در ابتدا بیننده را با این شک مواجه میسازد که آیا این حوادث صرفا تخیل است یا انعکاسی از اتفاقات روی داده برای خود نویسنده. با وجود این تفاصیل، دو نقش تونی و ادوارد توسط جیلنهال بازی شده و همچنین آیلا فیشر نیز عامدانه شباهتی به امی آدامز دارد. این عدم قطعیت به درستی با واکنشهای سوزان هنگام خواندن لحظات کلیدی رمان عجین شده تا سایهای از ابهام بر پیکرهی فیلم بیفکند که شاید این حوادث در واقعیت برای این دو رخ داده باشد.
در هر صورت «جانوران شبگرد» كه در هفتاد و سومین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد، فیلمی تعلیقآمیز و سرمستكننده است. تریلری كه از شاخ به شاخ شدن با خشونت و پیش رفتن تا اعماق ترس و خشمهای بدوی ترسی ندارد، حتی اگر حول یك داستان عاشقانه مالیخولیایی كه از مسیرهای غافلگیركننده و نیرنگآمیزی به دور خود حلقه میزند بنا شود. با بازی ایمی آدامز در نقش یك گالریدار متاهل اما تنهای اهل لسانجلس و جیك جیلنهال در نقش رماننویسی از گذشته او كه خود را گرفتار در یك كابوس مییابد، این فیلم دو بازیگر اصلی خود را در اوج حرفهشان در اختیار دارد [عجیب است که این دو بازیگر تا به این اندازه در فصل جوایز نادیده انگاشته می شوند! این البته خود به یک امر طبیعی تبدیل شده است]. «جانوران شبگرد» هم مثل فیلم قبلی خالق خود، «یك مرد مجرد» ساخته یك رومانتیك بالفطره است، با این تفاوت كه عشق به تصویر كشیده شده در این فیلم در معرض تهدید دنیایی ترسناك و فاسد قرار گرفته است. فورد یك فیلمساز واقعی است؛ نظارهگر اجتماع و معتاد به احساسات و روایت. او «جانوران شبگرد» را استادانه ساخته است، به شكلی كه گذشته در فیلم او به راستی به خورد حال رفته است و خیال به خورد واقعیت. باید این را هم اضافه كرد كه فیلمهای مشابه خوب دیگری هم پیش از این وارد این قلمرو شدهاند. پدرخوانده همه آنها «مخمل آبی»، نوآر پست مدرن هیچكاكی شاهكاری است كه حساسیتهای عامهپسند را به حد نوعی سرمستی سورئالیستی رساند. «حیوانات شبزی» به خوبی آن فیلمها نیست اما شما را با تعلیق و جلوههای بصری خود بر جا میخكوب میكند.
در نهایت باید تاکید کنم که یک جریان مضاعف وحشت و ناامیدی ناباكوفگونه در این تریلر رازگونه ساخته تام فورد، در اقتباس از رمان سال 1993، «سوزان و تونی» نوشته آستین رایت وجود دارد. كلایو جیمز زمانی نوشت كه با صحبت كردن درباره سطوح واقعیت هیچگاه به راستی معلوم نمیشود كه یكی از این سطوح واقعا واقعی است. چنین چیزی احتمالا درست است. اما در «جانوران شبگرد» این سطوح به یك اندازه قدرتمند هستند و واجد رابطهای متقابل.