اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

تحلیل پیر چنگی مولانا



در اولین برخورد با پیر چنگی مولانا، متوجه سادگی و بی‎پیرایگی لفظی، معانی ژرف ابیات،  آهنگین کردن سخن با استفاده از ادات عربی، به کارگیری تمثیل و قصه و جهان شمول بودن آن می‎شویم، که در لابلای اين نوشتار به اجمال  به آن ها اشاره خواهد شد.

 

موسی و شبان

 

 

داستان پیر چنگی نمونه ای از قصه پردازی مثنوی در به کارگیری وجه عرفانی است. مولونا قصه‎ها را نه از جهت شیوه‎ی پرداخت روایی، بلكه با توجه به لایه‎های پنهانی قصه و مفاهیم عرفانی آن سروده است.

در این داستان پیری چنگ نواز به سبب آن كه در پایان عمر خریداری ندارد، به گورستان می‎رود. با گریه و زاری بر درگاه خداوند چنگ می‎نوازد. بدین سبب که خداوند با الهام به عمر –خلیفه- حاجت او را روا می‎گرداند، چنگ را به قصد توبه فرو می‎شكند. عمر به عنوان مراد و مرشد از او می‎خواهد كه گریه و توبه را نیز کنار گذارد و به مقام استغراق درآید و او نیز چنین می‎كند.

می‎توانيم از این داستان قرائتی اپیزودی داشته باشیم. پیش از روایت قصه مضمون اصلی از جانب شاعر نقل گردیده و نقطه‎گذاری‎های خاصی دیده می‎شود. پیر چنگی از داستان‎های تو در تو و چند لایه تشکیل شده و قصه اصلی در میانه است. مولونا به اهدافی خاص چون بیان نیازهای عرفانی، فلسفی، اخلاقی و… توجه داشته و از این رو  به كارگیری قصه، تمثیل و داستان برای رسیدن به مقصودش مؤثر واقع شده است. بدین ترتیب، قصه و داستان تنها ابزاری برای بیان و توضیح درون مایه‎ی عقلانی این گونه مفاهیم به شمار می‎رفته است. در هر دو داستان پیر چنگی و موسی و شبان، بیان مفاهیم عرفانی یا فلسفی جز با به كارگیری قصه و تمثیل میسر نیست. در پیر چنگی گویی مولونا با روایت قصه در عنوان، به خواننده از محتوای داستان آگاهی می‎دهد تا در طول روایت اندیشه او را از شكل ظاهر قصه منحرف كرده، متوجه ی مقصود اصل و درونمایه ی معنوی آن گرداند.

 

با توجه به توضیحات فوق داستان پیر چنگی، داستانی تمثیلی است و شاعر برای رسیدن به اهداف مذکور از این قصه وام گرفته است.

 

آن شنیدستی که در عهد عمر                  بود چنگی مطربی با کر و فر

 

مولانا داستان پیر چنگی را این‎گونه آغاز می‎کند: شاید شنیده باشی که در زمان عمر مطرب بزرگ و مشهوری بود که چنگ می‎نواخت. از به کارگیری این بیت وجه تمثیلی این قصه کاملا مشهود است. از بیت هفتم این قصه که تنها با شخصیت پردازی و زمینه چینی آغاز شده بود رها می‎شود تا باب عرفانی و دینی آن گشوده شود.

 

سازد اصرافیل روزی ناله را               جان دهد پوسیده صد ساله را

 

در ادامه این بیت مولونا به مفاهیمی چون فانی و در گذر بودن بودن دنیا، خواب غفلت و ابدیت سرای باقی ، وصال به حضرت حق و بیش از همه نور هدایت می پردازد. او متذکر می شود که اگر در غفلت به سر ببری و گوش شنوایی برای ندای حق نداشته باشی از نفحت های روح افزای حق بی‎بهره می‎مانی.

پس از پایان یافتن ابیاتی که سرشار از مضامین دینی و عرفانی است و در میان آن‎ها داستان‎ها و احادیثی معتبر نقل می‎شود، دوباره به داستان پیر چنگی باز می‎گردیم. در اینجا خود مولونا هم اشاره به پایان نداشتن بحث در باب چنین مضامینی دارد.

 
 

این ندارد حد سوی آغاز رو               سوی قصه مرد مطرب باز رو

 

شاعر با استفاده از این روش می کوشد تا در ذهن خواننده نوعی خلل و تعلیق  ایجاد کند. به گونه ای که  خود مولونا به ناچار به یاری خواننده می آید: (بقیه قصه پیر چنگی در زمان عمر و مخلص آن)

 

وجه حوادث ضمنی حتی در قصه اصلی در اینجا بیشتر نمود می‎یابد که؛ در وهله اول شاهد کر و فر مطرب بودیم و در این جا :

 

 چون برآمد روزگار پیر شد                             باز جانش از عجز پشه گیر شد

پشت او خم گشت همچون پشت خم           ابروان بر چشم، همچون پالدم

 

با کهولت سن مطرب روزگار خوش گذشته را ندارد. حال در ادامه روایت قصه به کمی جلوتر و لایه بعدی می‎رویم. در این قسمت مطرب کاملا پیر و بی‎چیز شده است. دیگر نه صدایش و نه نوای تارش خریداری ندارد.

 

چون که مطرب پیرتر گشت و ضعیف        شد ز بی کسبی رهین یک رغیف 

 

مطرب به خدا متوسل می‎شود و یاهو کنان سر به گورستان می‎گذارد. حال در ادامه  قصه پیر چنگی، روایت به سراغ عمر –خلیفه- رفته و در جایی که او در خواب به سر می برد یک رویداد ماورایی (الهام در رؤیا) برای او رخ می‎دهد. این الهام الهی به شخص مقرب درگاه حق در داستان‎های عرفانی همانند داستان شیخ صنعان بسیار دیده می‎شود. اما هنوز داستان پیر چنگی کامل نشده و شاعر دیگر بار به مقصود اصلیش و بیان مضامین و داستان های دینی می پردازد.

 

 

آنچه گفتم ز آگهی چوب و سنگ                  در بیانش این قصه بشنو بی درنگ

 
 

پس از ذکر چند داستان به ادامه قصه اصلی - پیر چنگی- می‎رسیم که دیگر بار شاعر در عنوان این قسمت به آن اشاره کرده (بقیه قصه پیر چنگی و پیغام رسانیدن به او) است. طی الهامی در خواب عمر نزد پیر می‎رود که در اینجا یک منطق فراعقلی کنش را پیش می‎برد و عمر را برای برون‎رفت  پیر درمانده از آن حال نزار می‎فرستد. معمولا در روایت‎های چندلایه دست غیب و محرک‎های فرا عقلانی دیده می شوند. پیر که عنایت خداوند را در می‎یابد توبه کرده و سازش را به این نشانه می‎شکند. در میان داستان، مولانا به پرده‎ای که بر دل فکنده شده و موجب تاری دید دل می گردد اشاره می‎کند. پیر در ابتدا ساز می‎نواخت و به ندای اصلی توجه نمی‎کرد. عمرش به همین گونه بیهوده تلف می کرد و حال وقتی دوباره نوای حق می رسد گوش دل را تیز کرده و آن را می شنود و به آن نشانه ساز می‎شکند. سازش نشانه توجه‎اش به خداوند است. در واقع همان پرده‎ای که بر دل او سنگینی می‎کرده تا حق را درک نکند. در اینجا شکستن ساز و لابه و زاری به درگاه حق،  تلقی به کشف حجاب است.

 

 در این هنگام که پیر حس می‎کند به نوعی کمال رسیده است، باز از جانب عمر مورد گلایه قرار می‎گیرد. این قسمت آخرین حادثه ضمنی و عرفانی‎ترین قسمت داستان است. عمر گذر از این استحاله را کافی نمی داند و احساس می‎کند که پیر هنوز درگیر برخی خصایص رذیله انسانی باشد. او احساس می کند که پیر هنوز اسیر منیت است و از او می‎خواهد به مقام استغراق درآید. در این مرتبه که نمی توان برای آن مصداق دیگری آورد تقرب به درگاه خداوند در مرحله کمال قرار می گیرد و بهترین بیان آن چنین است که مولانا می فرماید:

 

حیرتی آمد درونش آن زمان              من نمی دانم، تو می دانی بگو!

 

 


درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری

 


دیدگاه‌ها  

-1 #5 Guest 1399-02-10 22:01
به نقل از Guest:
سلام
این شعر تخیلی از مولانا نشان می دهد که خدا حتی به دست نفرین شدگان همچون عمر بن خطاب روزی بندگانش را فراهم میکند

بدبخت آن است که با دیدن شنیدن خواندن تاریخ از آدم های معتبر باز هم در جهل و نادانی بماند
نقل قول کردن
+1 #4 حسینی 1393-08-30 15:48
بیان مطلب و رساندن مفهوم کامل بود تشکر
نقل قول کردن
-5 #3 Guest 1390-07-12 18:24
سلام
این شعر تخیلی از مولانا نشان می دهد که خدا حتی به دست نفرین شدگان همچون عمر بن خطاب روزی بندگانش را فراهم میکند
نقل قول کردن
-1 #2 Guest 1389-04-18 23:29
با سلام خوشحال می شوم وبلاگ مرا با نام
سریال حلالم کن ( مارال ) لینک کنید ممنونم شما هم لینک شدید به وبلاگ من سر بزنید ممنونم :roll:
نقل قول کردن
-2 #1 Guest 1389-04-18 23:26
با عرض سلام
خوشحال می شوم وبلاگ جدید مرا با نام سریال حلالم کن
(مارال)لینک کنید و به من سر بزنید متشکرم
شما هم لینک شدید :roll:
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما