اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

خوانشی روانکاوانه از «معلم پیانو» هانکه / لباس خاکستري پاييزي آغاز تمام جدال‌هاست...

ایزابل هوپر در معلم پیانو


او يک زن است. معلم برجسته‌اي در زمينه‌ي پيانو محسوب مي‌شود. شاگردان بسياري دارد. خودمستقل است. زندگي مادي خانواده را مي‌چرخاند. به کنسرت‌هاي بسياري دعوت شده و مي‌نوازد.جدي است و شاگردان بسياري در آزمون‌هاي ورودي او رد مي‌شوند. سرد، خشک، جدي، ساده از نظر چهره و پوشش ...


يک زن به مادرش مي‌گويد: بايد به داشتن چنين دختري افتخار کنيد...

 

اما روي ديگر شخصيت او تثبيت شدگي در ناخودآگاه است. ناخودآگاهي که انبازي از سرکوب‌هاي جنسي، علايق، عاطفه و زنانگي است که در نهايت در رفتارهاي مازوخيسم و ساديسم‌گون او، خود را نشان مي‌دهد. "تثبيت شدگي" مرحله‌اي است که در روانکاوي فرويد از سرکوب‌ها برمي‌آيد.اختلال در هريک از مراحل رواني-جنسي باعث توقف فرد در مرحله‌ي تثبيت شده و فرد به مرحله‌ي بعدي رشد نمي‌رسد. اين مسئله سبب بروز ناهنجاري‌هاي رواني در فرد مي‌شود. او سال‌هاست با مادرش زندگي مي‌کند و براي پوشيدن لباس‌هاي زنانه و شاد توسط مادرش سرزنش مي‌شود. از او تنها توقع به دست آوردن پول بيشتر براي خريد آپارتمان و ازدياد شاگردان موسيقي‌اش مي‌رود.

 

فيلم از ابتدا با فاصله‌گذاري لحظه‌اي‌اش ما را در برابر برنامه‌ي تلويزيوني قرار مي‌دهد. برنامه‌ي تلويزيوني که پرسش از تکنولوژي است و تداوم بي‌دليل رسانه در زندگي امروز. موضوع برنامه درباره‌ي دفاع نظريه‌ي برتر بودن مرد نسبت به زن است. اين جمله، فيلم را در بستر نظريات روان کاوانه‌ي فرويد و جامعه‌ي مرد تبار و عقده‌ي اديپ او پيش مي‌برد؛ اما عقده‌ي اديپ فرويدي اين بار با توجه به زن بودن شخصيت اصلي در راستاي عقده‌ي الکتراي مالينوفسکي در جامعه‌اي مادرتبار بيان مي‌شود. معلم پيانو کماکان در تمام سال‌هاي زندگي‌اش در مرحله‌ي پيشااديپي و ارتباط با مادر مانده است.

 

اولين مکانيسم دفاعي که از معلم پيانو ديده مي‌شود، پرخاشگري است. او در برابر اظهار نظر شاگردان، پذيرفتن‌شان در کلاس هاي موسيقي، برخورد با پسري که براي شاگرد او شدن اصرار مي‌ورزد، خشونتي برآمده از اعتماد به نفس نشان مي دهد. اما پرخاشگري او در بستر روانکاوي از سرخوردگي منجر ميشود و از ديدگاه علوم اجتماعي از ناکامي. او از "خودبودگي" ناکام است. از "زن بودن".

 

گرچه بلوغي اجتماعي دارد و از ارزش‌هاي ظاهري و اعتباري هنري برخوردار است؛ اما تمام اين ارزش‌ها پوشالي است. او هنوز دختري است که مادرش در تمام کارهاي ريز او دخالت مي‌کند و بايد پس از رسيدن به کلاس به مادرش اطلاع داده و... سخت‌گيري او نسبت به شاگرد دخترش در اين جمله خلاصه مي‌شود _شوبرت در پارک پياده روي نمي‌کند_ نوعي از ساديسم رواني که خواستار انتقال دادن به شاگردش است، چنان‌که او اجازه‌ي زندگي را از خود گرفته است، شاگردش نيز نبايد اين حق را داشته باشد.

در اولين برخورد با پسري که خواستار شاگرد او شدن است، از ديوانگي حرف مي‌زند. از ديوانگي شوبرت و شوپن و بيان اين جمله: از وقتي پدرم توي تيمارستان ديوونه شد، به راحتي مي‌تونم راجع به سپيده دم حرف بزنم. اين جمله در ابتداي ورود او به رابطه اي عاطفي خود مي تواند يادآور ديوانگي از ديدگاه ميشل فوکو _تنها تفاوت ما با ديوانگان اين است که ما در اکثريتيم_و ديوانگي از ديدگاه نيچه__ ديوانگي دو نوع است.فراتر از خرد عام و فروتر از خرد عام- باشد. هم‌چنين بستري است براي شخصيت‌پردازي معلم پيانو و نشان دادن ديوانگي‌هايش زماني که اکثريت، جامعه، ارزش‌ها و معيارها زنگ مي‌بازند و او قرار است "من" را نشان دهد.

معلم پیانو the piano teacher

 

منِ او در سه لايه‌ي مازوخيسم و ساديسم خود را نشان مي‌دهد.
1. مازوخيسم رواني (او به عنوان زني جوان و تحصيل کرده خواستار ارتباط برقرار کردن با فردي پايين‌تر از طبقه‌ي خود است. او صرفا به دنبال آزار رساندن به خود است که در مراحل بعد به ديگري مرتبط با خود نيز منتقل مي‌شود.)
2. مازوخيسم احساسي (اين رفتار از راه فکر و خيال و در نامه‌اي که معلم پيانو مي‌نويسد، خود را نشان مي‌دهد.)
3.مازوخيسم فيزيولوژيکي (در چند صحنه به وضوح ديده مي‌شود. تيغ کشيدن بر پوست پايش، فرو کردن چاقو در سينه‌اش)

 

ساديسم نيز در سه لايه‌ي آن در رفتارهاي او ديده مي‌شود.

1. در حالت اول خواستار وابسته کردن ديگران به خود و دراودرن آن‌ها به شکل آلتي براي تسلط و قدرت بر آنان – به شکل درهم تنيده‌اي از مازوخيسم و ساديسم در رابطه‌اش با شاگرد پسرش ديده مي‌شود.
2. استثمار ديگران -اين استثمار در رفتارهاي وابسته کننده‌ي معلم پيانو ديده مي‌شود، او در رفتاري دوگانه وابستگي و رهاييِ به يکباره را نشان مي‌دهد.
3.رنج و آزار ديگران (در شکستن شيشه و ريختن آن در جيب‌هاي شاگردش ديده مي‌شود.)


انتقال ساديسم رخ مي‌دهد و پسر دقيقا همان چيزي مي‌شود که معلم در نامه از او  خواسته بود. حال او با هيولاي ذهني‌اش در عين مواجه مي‌شود. ناخوداگاه او محسوس مي‌شود و تنها مکانيسم دفاعي او بي‌دفاع ماند است. او در برابر خودش بي‌دفاع است. در برابر اميالي که خواستار پديداري شان در واقعيت بود اما چون تابويي در اعماق وجدان و ابرمن خفته بود.


در اين صحنه که نقطه‌ي عطف فيلم محسوب مي‌شود، صداي بلند تلويزيون در فضاي خانه و تنهايي مادر پشت درب پيچيده. رسانه و تلويزيون که جزء لاينفک زندگي شده است، خبر از بودن هميشگي شخصي سوم و داناي کل بر فراز زندگي مدرن مي‌دهد. تلويزيون، مستندي در رابطه با اسپانيايي‌هاي که به امريکاي شمالي آمدند و آن‌جا را با خشونت تسخير کردند، پخش مي‌کند. اشاره به خشونت که در لايه‌هاي جهان متمدن و فرهنگ مدرن درهم تنيده و نظريات خشونت که مربوط به تاريخ معاصر آمريکا، با تمرکز بر شهرنشيني و مهاجرت و صنعتي شدن و قدمت نسل کشي فاتحان اسپانيايي است.

در نهايت او ميل به مغلوب شدن و شکننده بودن شخصيت جدي و محکمش را در چند جمله بيان مي‌کند: «از حالا به بعد تو دستور مي‌دي چي بپوشم. چي کار کنم. تو انتخاب مي‌کني».

نقطه‌ي مقابل اين مادر و دختر (معلم پيانو) در فيلم، مادر و دختر ديگري است که شاگرد معلم پيانو محسوب مي شود. مادر تمام تلاش خود را در رابطه با موفقيت دخترش در عرصه‌ي موسيقي مي‌کند. او تمام دنياي دختر را موفقيت در اين حيطه مي‌داند. مي‌توان اين مادر و دختر را به نوعي ادامه دهنده‌ي چرخه‌ي دايره‌وار زندگي معلم پيانو و چگونگي نهادينه شدن ارزش‌هاي اجتماعي در بطن شخصيت‌هاي پوشالي انساني دانست. اين نقطه‌ي مقابل به نوعي سير تسلسل‌وار انسان‌ها، ارزش‌ها، تابوها و "من‌هاي ديگري شده" در جامعه را به رخ مي‌کشد.

در جمله‌اي مادر دختر به معلم پيانو مي‌گويد: «اون به زحمت مي‌تونست جذاب باشه. تنها جذابيتش، استعدادش توي پيانو زدن بود. ما همه چيز را فداي اين امر کرديم». که دقيقا اشاره به حقيقتي پنهان در رابطه با معلم پيانو مي کند. او نيز به زحمت از نظر زيبايي و چهره‌ي ظاهري جذاب است و تمام آن‌چه را دارا مي باشد از استعدادش در زدن پيانو به دست آورده است.

هانکه، هوشمندانه سکوتي را پس از هر سکانس بر صحنه غالب مي‌کند و به اين ترتيب به مخاطب اجازه‌ي فاصله‌گذاري و تامل را مي‌دهد. مخاطب اين مجال را پيدا مي‌کند تا در فيلم و شخصيت معلم پيانو غرق نشود و با او همذات‌پنداري نکند و در پي علت براي رفتارهاي عجيب و ريشه‌يابي آن ها باشد.

 



منابع:
-افتخاري، اصغر، خشونت و جامعه، 1380
-ارشاد، محمدرضا، فرويد و ميراث خوارانش، خردنامه ي همشهري، 1385
-انصاري، مسعود، خودآزارها با دشنام و خشونت به اوج لذت مي رسند، روان شناسي و جامعه، 1382
-ثلاثي، محسن، اديپ فرويدي يا الکتراي مالينوفسکي،1387
-شهبازي، بايرام، پرخاشگري، اصلاح و تربيت،1387
-هاشمي، جمال، ديگرآزاري درون ما زندگي مي کند، روان شناسي و جامعه، 1383

 

درباره نویسنده :
راضیه مهدی‌زاده
نام نویسنده: راضیه مهدی‌زاده

سمت در آکادمی هنر: دبیر فیلموسوفی

سوابقتحصیلی: دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات سینما دانشگاه هنر تهران / کارشناسی فلسفه محض دانشگاه تهران

فعالیت ها: پژوهشگر سینما، نویسنده، سردبیر مجله سیاه و سفید، سردبیر و هیئت تحریریه سایت سینمایی سینما-چشم.

همکاری با نشریات فیروزه، مرور، آفتاب، آدم برفی ها، آکادمی علمی-تخیلی،روان شناسی هنر،روزنامه های شرق و اعتماد و...


دیدگاه‌ها  

+4 #3 امیرحسین 1400-01-10 17:42
تحلیل جامع خوبی بود یکی از مواردی که اشاره نکردی البته شایدم من اشتباه میکنم:
--مجله ها و فیلم های +18 داشت انها هم روش اثر مخرب داشتن و یجوری تاثیر مخرب روی اریکا گذاشته بود و شما دیدید که علاقه نوع خشن و خود ارضایی مکرر در تنهایی سرکوب میل جنسیش و دوری از جنس مخالف کمبود عاطفه.از نظر من خود ارضایی باعث خود برتر بینی و بی نیاز بودن از جنس مخالف و در طولانی مدت باعث افسردگی و انزواء می شود. و شاید به یاد اوردن رابطه پدر مادر و خشونت انها باعث تنفر او از مرد و دوری از مردها می شود.
نقل قول کردن
+1 #2 سارا 1399-06-13 03:39
عالللیییییی
نقل قول کردن
+1 #1 محمد جمال رهنمایی 1399-03-12 14:15
خیلی خوب
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما