مالیخولیای شباهت
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر مجید رحیمی جعفری
- دسته: یادداشت تحریریه
- منتشر شده در 1395-02-07 16:58
تا به حال شده است از دیدن فیلمهای زامبی احساس هراس کنید؟ هراس از اینکه یک روز نه این وضعیت اغراق شده بلکه یک ویروس همه گیر شود. یکی از موضوعهای مهم سینمای آخرالزمان همین هراس از همه گیر شدن یک ویروس یا یک بیماری است. این هراس از ابولا و ویروسهای مشابه نیست که انسان را امروزه در واقعیت تهدید میکند؛ بلکه مهمترین ویروس، ویروسی است که ذهن و عقاید و سبک زندگی را تهدید میکند.
در چند ماه اخیر این وضعیت خیلی ذهنم را به خود مشغول کرده بود که مردمان سرزمینمان همه شبیه یکدیگر شدهاند تا همین چند روز پیش و روز پدر که اوج این شباهت مسخره و ویروس گونه را مشاهده کردم. با ارجاع به یک فیلم مهم در سال 2015 داستان را بیشتر باز کنم. در انومالیزا ساخته چارلی کافمن (فیلمنامهنویس شهیر آمریکایی) و دوک جانسون با نویسندهای به نام مایکل استون روبهرو هستیم که برای رونمایی جدیدترین کتاباش به سینسیاتی از ایالت اوهایو میرود و با یک فاصله عجیب از اطرافیاناش در هتل و هر جای دیگر مشاهده میشود. ابتدا این مسئله که چرا صدای همه افراد مشابه است بسیار عجیب به نظر میرسد؛ ولی با پیشروی زمان متوجه میشویم مایکل استون گرفتار در جامعهای است که همه شبیه یکدیگر هستند. او عاشق دختری میشود که برای خود دختر نیز این عشق باورنکردنی است. دختر به استون میگوید، تا به حال هیچ رابطه جدی در زندگیاش نداشته و چگونه یک نویسنده شهیر و خوش تیپ ممکن است عاشق او شود! مایکل از دختر میخواهد این رابطه را جدی بگیرد چون او شبیه دیگران نیست. چیزی نمیگذرد که آن دختر هم گرفتار همان بیماری شباهت میشود همه چیز برای استون به آخر رسیده دیگر کسی برای ارتباط گرفتن وجود ندارد.
تا به حال در فیلمهای مختلف چنین مسائلی را مشاهده کردهایم. انسانی از خواب برمیخیزد و متوجه میشود دیگران با او فرق دارند یا باید به یکی شدن تن دهد یا با آن مبارزه کند. ایران امروز ما از این وضعیت به دور نیست. هر روز ما تبدیل به دیگری میشویم. دیگری تبدیل به خود میشود و این رابطه دوسویه ادامه مییابد. همه با هم دست به یک حرکتهای دسته جمعی بی هدف میزنیم. همه پیش خود میگوییم کاری که شخص دیگر کرد چه با مزه است و من هم انجام دهم. به یکباره فیسبوک را دِمُده میخوانیم و به اینستاگرام مهاجرت میکنیم فارغ از اینکه بدانیم هر کدام چه کاربردی دارد. برای پیروزی پرسپولیس برابر استقلال، استقلالیها هم در خیابان شادی میکنند. به دولت قبل بد و بیراه میگویند و تعریفی از دکتر ظریف میکنند بدون اینکه چیزی عمیق باشد. مردمانی که در یک سطح در حال غرق شدن هستند. همانها که هر روز با غذاهایشان عکس یادگاری در اینستاگرام منتشر میکنند یا اگر جزئی از قشر هنری یا -به اصطلاح- فرهیخته را یدک باشند غذا جای خود را به حضور در افتتاحیه این نمایشگاه آن نمایشگاه، این تئاتر آن تئاتر و بارگذاری عکس آن میدهد. کتابها را که دیگر نگو تبدیل شدهاند به ابژهای –شما بخوانید ماسماسک- برای عکس گرفتن برخی از منتقدان و نویسندگان. چندی پیش یکی از دوستان یک برچسب تلگرامی –استیکر- از منتقدان، شعرا و نویسندگانی نشان میداد که فرهیختگی نمای ظاهری آنها شده است.
چند سال پیش بود همین جماعت یک شکل شده تصمیم گرفتند هشتم مارس را روز زن بگیرند و دیگر مراسمهای غیر ایرانی را نیز معرفی کنند. در هسته فرهنگی یک جامعه هر چه تراکم مردماناش بیشتر شود، مرز شناخت کم رنگ تر میشود و در مقابلش نیز به سرعت یک دیگری ساخته میشود و آنها نیز دست به شبیهسازی میزنند. به این صورت ما با دو گروه متشابه طرف هستیم. چه در سیاست باشد که برخی از مردم بدون هیچ شناختی دم از اصلاح طلبی یا اصولگرایی زنند، تا آنجایی که برخی بگویند به فهرست 30+16 رأی دهید بدون آنکه خیلی از افراد داخل فهرست را بشناسند. یکی از دوستان به شوخی میگفت اگر اسم من را هم در فهرست میگذاشتند رأی میآوردم. با چنین وضعی مخالفها هم شبیه یکدیگر هستند به یکباره تصمیم میگیرند روز سپاس از زن در تاریخ ایران (سپندارمذگان) را در مقابل فرهنگ ولنتاین علم کنند و آن را بومی سازی کنند. بدین گونه است که افراد هر دو گروه چشم دیدن گروه مشابه دیگر را ندارند چون از تمام جهات با یکدیگر متفاوت هستند و این تفاوت آنها را از یکدیگر میراند تا جایی که حاصل گفتوگو به وجود آید. گفتوگو چیزی که جای آن در بین مردمان کشورمان خالی است.
دوستان این وضعیت بسیار مهیب و دهشتناک است و اگر آن را جدی نگیریم هیچ چیز نه اقتصاد پیشرفته نه دوران پساتحریم نه هیچ چیز دیگر کمکمان نخواهد کرد زیرا این یک مشکل فرهنگی و ذهنی است. دهن ما اسیر این ویروس شده است. ابتدای متن از روز پدر گفتم که تصمیم این نوشته را گرفتم. همان افراد که روز تولد دختر همسر حضرت علی را روز زن تلقی نمی کنند و 8 مارس را روز زن می گیرند تولد خود حضرت علی را روز پدر می گیرند و همه به شکل بسیار عجیب و خودجوشی عکس پدرشان را در تصویر معرفی(پروفایل پیکچر)شان قرار دادند. اینستاگرام همین چند روز پیش پر شده بود از عکس های دو نفره با پدر. چقدر هم زیبا و پسندیده که از پدر در یک روز به هر نحوی سپاسگزاری کرد ولی اگر این پیشروی همان ویروس باشد آن زمان جای هیچ خرسندی نیست چون ویروس علایق شما در یک بستر فرهنگی را هدف قرار داده است و اگر شما هم در این دام افتادهاید اسیر شباهتی شدهاید که مایکل استون نمیداند چگونه از آن در انومالیزا فرار کند.